مدل رفتاری DISC و مشاوره شغلی
مدل رفتاری دیسک یکی از ابزارهای کارآمد در انتخاب شغل و رشته تحصیلیِ افراد می باشد و شخص را به سمت حرفه ای شدن، سوق می دهد. متاسفانه هنوز جویندگان کار و افرادی که قصد ادامه تحصیل دارند با الگوهای ذهنی سنتی و قدیمی وارد مسیری می شوند که نتیجه آن چیزی جز اتلاف وقت و سرخوردگی نیست. یکی از مشکلاتی که در زمینه ی انتخاب رشته و جذب در بازار کار برای جویندگان وجود دارد دانستن نقاط قوت و نقاط قابل بهبود برای هر فرد می باشد. به عنوان مثال؛ شخصی که دارای لیسانس بازاریابی می باشد و دارای مدل رفتاری c است در کار خود موفق نخواهد بود زیرا نامبرده فاقد فاکتورهائی همچون اشتیاق در ارتباطات(i) است و اساسا فرد مناسبی برای این رشته نمی باشد یا شخصی که فارغ التحصیل رشته مددکاری است و دارای s پایینی است. در این کار موفق نخواهد بود و یا کسی که دارای c بالائی است و رشته کارشناسی ارشد خود را مدیریت انتخاب کرده است. و امیدواراست که یک مدیر موفق و با ارتباطات عالی گردد ولی چون فاقد آیتم برونگرائی، تصمیم گیری سریع، جسارت، سطح انرژی بالا و.. می باشد لذا در این کار ناموفق خواهد بود.
دیل کارنگی( روانشناس مشهور غربی) می گوید: هنگامیکه انسان متولد می شود، دو انتخاب برای انسان سرنوشت ساز است. این دو گزینه شامل: الف: انتخاب همسر ِ مناسب ب: انتخاب شغل مناسب می باشد. لذا اگر کسی در انتخاب این دو گزینه پیروز گردد به بهزیستی روانی دست خواهد یافت. زیرا معولا اکثر افراد حدودِ یک سوم ( هشت ساعت) از اوقات شبانه روز را در محیط ِ کار خود سپری می نمایند همچنین سازمان بهداشت جهانی اعلام نمود که؛ نیمی از کارمندان دچار فرسودگی شغلی هستند و 75 درصد از کسانیکه به روانپزشک مراجعه می کنند به فرسودگی شغلی دچار هستند همچنین لازم به ذکر است، عنوان گردد؛ عوامل زیادی در انتخاب شغل موثر می باشد که بصورت مختصر به ذکر پاره ای از آنان اشاره می شود: مواردی همچون هوش، استعداد( توانائی فطری که به امر یادگیری کمک می کند)، رغبت ها( علایق)، ویژگی های شخصیتی( مثلا مایرز بریگز 4 بعد شخصیت و 16 تیپ شخصیتی را تعریف نموده است لذا تست مایرز – بریگز MBTI ابزاری برای شناسائی ویژگی های شخصیتی می باشد)، ناخودآگاه فرد( البته اگر انتخاب شغلی براساس اجبار نباشد زیرا گات فردسون می گوید: اکثر مردم انتخاب شغلی خود را براساس مصلحت و فایده انجام می دهند و نه براساس آرمان) و... لذا نظریه های مختلفی در خصوص مشاوره شغلی وجود دارد که یکی از مهمترین نظریه ها، نظریه ی صفت و عامل مانند نظریه فرانک پارسونز و نظریه 5 عاملی شخصیت می باشد. تطابق و هماهنگی بین نیم رخ شخصیتی با نیم رخ شغلی، حرف اصلی این نظریه می باشد.
نیم رخ شخصیتی: هر فردی ویژگی های منحصر به فردی دارد مانند ویژگی های شخصیتی که با آزمونهای روانی بدست می آید همچنین هوش استعداد، رغبت و...
نیم رخ مشاغل: هر شغلی با مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی و روانی هماهنگ است و به سطح مشخصی از تبحر و تخصص خاص خود نیاز دارد
با برسی نیم رخ شخصیتی افراد و یا الگوی رفتاری آنان مشخص می گردد؛ فلان شخص برای فلان شغل مناسب است یا خیر. به عنوان مثال: کسی که دارای مدل رفتاری c( تیپ c) می باشد. برای روابط عمومی یک اداره مناسب نیست و یا کسی که دارای تیپ I می باشد برای حسابداری یک شرکت گزینه ی مناسبی نمی باشد.
مثال1- ملاصدرا می گوید: " نمی شود از گاو انتظارِ سرعت و دَ وَندگی داشت و از اسب شیر دوشید.
مثال 2-حجه الاسلام قرائتی دربرنامه ی تلویزیونی به نقل خاطره ای به شرح زیر پرداختند: " قبل از انقلاب، برای منبر و روضه خوانی، به یکی از روستاهای کشور دعوت شدم ، وقتی بر روی منبر شروع به روضه خوانی نمودم متوجه شدم که مردم و اهالی آن روستا به جای گریه و زاری، می خندند، همچنین بعد از اتمام روضه من را از آن روستا بیرون کردند و برای سلسله مراتب حوزه، نامه ای نوشتند که دیگر فلانی را به این روستا نفرستید. چـــــــــــــــــرا؟ زیرا ایشان استعداد خوبی برای روضه خوانی ندارد.
مثال3: حجه الاسلام قرائتی( تیپ I) دربرنامه ی تلویزیونی به نقل مطلبی به شرح زیر پرداختند: " هر موقع روزی متوجه شدید که؛ حجه الاسلام صدیقی( تیپ C یا S) ( امام جمعه ی موقت تهران) جوک می گوید و مردم را می خنداند و من ِ قرائتی، برای مردم روضه خواندم، بدانید آن روز امام زمان ظهور می کند.
در پایان این بحث، ذکر این حدیث از پیامبر اکرم(ص) ضروری به نظر می رسد که فرمودند: " همه کار و کوشش کنید ولی آگاه باشید افراد کاری را که برای آن آفریده شده اند به آسانی انجام می دهند. "
برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب زتدگی به سبک آدمیزاد از مهران صدرائی فر