پنجشنبه ۱۳۹۹/۱۱/۰۲ - 19:10 - -
پدیده به دل نشستن، مهم ترین حادثه در اتاق خواستگاری
پدیده به دل نشستن، مهمترین حادثه در اتاق خواستگاری می باشد به همین خاطر، یکی از سوالات اساسی در هنگام همسریابی و همسرگزینی طرح این پرسش می باشد که: " آیا عشق برای ازدواج لازم است؟ لذا در جواب این سوال مهم باید عنوان نمود که؛ عشق برای ازدواج لازم نیست ولی طرف ِ مقابل، حتما باید به دلِ شما بنشیند و "پدیده ی به دل نشستن" رُخ دهد. لذا مهمترین اتفاق در اتاق خواستگاری، پدیده به دل نشستن می باشد. هنگامی که دختر و پسر در اتاق خواستگاری با یکدیگر روبرو میشوند، سه حالت در قلب آنها رخ میدهد که عبارتند از:
1- حالت اشتیاق
2- حالت اکراه
3- حالت تردید
حالت اول: حالت اشتیاق: به حالتی گفته میشود که طرفین نسبت به یکدیگر اشتیاق داشته و محبت دختر و پسر به دلِ یکدیگر مینشیند که در این حالت به طرفین توصیه میشود که گامهای بعدی خواستگاری را طی نمایند.
حالت دوم: حالت اکراه: این حالت، نقطه مقابل حالت اشتیاق است. یعنی دختر و پسر هیچ تمایلی به هم ندارند و مِهر و مَحبت طرفِ مقابل، در دلشان رسوخ نکرده است. در این حالت به خانواده دختر و پسر توصیه میشود که خواستگاری را پایان داده و از برداشتن گامهای بعدی خودداری نمایند همچنین ذکر این نکته ی مهم ضروری می رسد که عنوان گردد؛. تفاوتی عُمده و مهم در تَحمّلِ صورتِ افراد زیبا و نازیبا وجود دارد و آنهم این است که؛ زیبائیِ انسانها ممکن است برای طرفِ مقابل عادی گردد ولی هیچوقت زشتی و نازیبائی، عادی نخواهد شد.
حالت سوم: حالت تردید: این پدیده، حالتی بین اشتیاق و اکراه است. به عبارت دیگر، تکلیف شخص با خودش روشن نیست و شخص نمیداند که آیا طرف مقابل را میخواهد یا نه.
آنچه مهم به نظر میرسد، ذکر این نکته است که بسیاری از سوالاتِ جوانان، در موردِ حالت تردید میباشد. زیرا در حالتهای اشتیاق و اکراه، تکلیف شخص با خودش روشن بوده و در نهایت به یک تصمیم سیاه یا سفید ختم میگردد ولی در حالت تردید که تصمیمی خاکستری است، شخص در حالت بلاتکلیفی روانی بوده و قدرت تصمیم گیری از او سلب میگردد و نمیداند آیا به طرف مقابل علاقه دارد یا خیر. در این حالت، به خانواده ی دختر و پسر توصیه میشود که جلسات متعدد خواستگاری را برگزار نمایند. اگر طی این جلسات حالت تردید به حالت اشتیاق تبدیل گردید، ازدواج صورت پذیرد در غیر این صورت تحت هیچ شرایطی توصیه به ازدواج نمیشود و اطمینان میدهیم اگر این ازدواج صورت گیرد، دو طرف، بازنده ی اصلی ماجرا خواهند بود. اما ممکن است در این مرحله، از طرف پدر و مادر و یا سایر آشنایان، پیشنهاد و مشاوره های اشتباه به دختر و پسر ارائه گردد که در متن زیر به ذکر چند مورد از این دست از مشاورههای غلط خواهیم پرداخت:
مشاوره ی اشتباهِ اول: فرزندم! ازدواج کن. خداوند به تدریج مهر و محبتِ طرف مقابل را به دلت میاندازد.
ملاحظه: بسیاری از روانشناسان معتقدند اگر قبل از ازدواج مهر و محبت به دل طرفین وارد نشود (پدیده به دل نشستن اتفاق نیفتد)، پس از ازدواج هم، این مهم رخ نخواهد داد.
مشاوره ی اشتباهِ دوم: فرزندم! ازدواج کن؛ زیرا این شخص بسیار نجیب و پاکدامن است.
ملاحظه: اکیدا توصیه میگردد اگر مهر و محبتِ طرف مقابل به دل شما وارد نشد، حتی اگر آن شخص نجیب هم باشد، نباید ازدواج صورت گیرد.
مشاوره ی اشتباهِ سوم: فرزندم! اگر با این شخص ازدواج نکنی، از تو راضی نخواهیم بود.
ملاحظه: با توجه به این که در روایات اسلامی احترام به پدر و مادر بسیار تاکید شده است، اما در امر ازدواج حق انتخاب نهایی با فرزندان است. امام صادق (ع) میفرمایند: با هر زنی میخواهی ازدواج کن و آنچه را که دیگران یا والدین تو میخواهند رها کن. لازم به ذکر است در زمان ساسانیان این حق را نیز به دختر داده بودند که اجازه ی سرپرست خویش را ندیده بگیرد. همچنین باید خاطر نشان نمود، هنگام همسرگزینی مطمئن شوید از نظر جنسی، همسر خود را انتخاب کرده اید. چون ممکن است طرفِ مقابل، شریک جنسی مناسبی برای شما نباشد. در حقیقت اگر شما کشش جنسی نسبت به طرف مقابل نداشته باشید. این عدم کشش جنسی باعث می شود که بعد از عقد، همسر شما، نقش محرک جنسی را برای شما ایفا نکند و علت آن نیز ازدواج های شتابزده می باشد. لازم به ذکر است، حتی در جوامعی که روابط دختر و پسر آزاد است زیر مدت 6 ماه (یا حداقل سه ماه) اجازه هیچ ازدواجی را نمی دهند زیرا شناخت جنسی معمولا در روزها و هفته های اول رخ نمی دهد.
مجددا تاکید می گردد پدیده به دل نشستن باید قبل از ازدواج رُخ دهد اما اگر کسی را دوست دارید ولی او شما را دوست ندارد چرا از ائمه اطهار(ع) نمی خواهید که واسطه ی ازدواج شده و گِــــره از مُشکلات شما باز نمایند از آنان بخواهید که محبت و مِهرِ شما را در دلِ طرفِ مقابل قرار دهد لذا بعد از توکل، توسل و تلاش اگر پدیده به دل نشستن در طرفین رُخ نداد ازدواج ِ شما به مصلحت نبوده و توصیه می گردد از این ازدواج صرف ِ نظر کنید. ...... محمد
حسین 25 ساله چند ماه بود که دختری به نام مرجان را در بسیج دانشگاه دیده بود او عاشق مرجان شده بود بعد از مدتی محمد حسین بصورت مستقیم و غیر مستقیم از مرجان خواستگاری نمود ولی مرجان از چهره و تیپِ محمد حسین خوشش نمی آمد. مرجان معتقد بود هیچ حِس و جذابیتی در وجودش نسبت به محمد حسین وجود ندارد به عبارتی دیگر، مرجان از او بَدَش می آمد حتی مرجان در دانشگاه متوجه شده بود که حرف و حدیث هایی در مورد محمد حسین بوجود آمده است به نحویکه مسوول بسیج خواهران تاکید کرده بود وقتی محمد حسین زنگ می زند هیچکس حق ندارد تلفن او را پاسخ دهد، بالاخره مرجان بعد از اصرارهای فراوان ِ خواستگارش، جوابِ دندان شکنی بدین شـرح به صورت محمد حسین کوبید: " آدم باید با کسی ازدواج کُند کــه به دِلـــش بنشیند" محمد حسین وقتی این جمله را شنید تا مدتی از او خبری نبود مرجان می گوید بعد از مدتی حِـــس غریبی سُــراغم آمد. نمی دانم چرا اینطور شده بودم یک دفعه نظرم عوض شد انگار محمد حسین دل ِمن را با خـــودَش بُــرده بود بعدها فهمیدم که محمد حسین بعد از شنیدن آخرین حرف های ِ دلسرد کننده ای که از طرف من به سمتش روانه شده بود به زیارت امام رضـــا علیه السلام رفته بود او از امام رئــوف خواسته بود اگر من جوابش را نمی دهم لااقل محبت و مِهـــر ِ مَن را از دلش بیرون کُند ولی آن امام مهربان نه تنها اینکار را نکرد بلکه من را عاشقِ شهیـــد مدافع حـــــرم محمد حسین محمد خانی کرده بود.
سوء تفاهم زنان و مردان در آشنايي
مردان و زنان در آشنايي، يك تفاوت عمده دارند كه باعث سوء تفاهم بزرگي بين آنها ميشود. مردان ميتوانند بدون اينكه به ازدواج فكر كنند، وارد ارتباط با جنس مقابل شوند؛ اما زنان معمولاً معطوف به ازدواج هستند و به ازدواج فكر ميكنند. براساس اين تفاوت جنسيتي، بسيار اتفاق ميافتد كه در ابتداي يك ارتباط، مرد به زن ميگويد كه: «من قصد ازدواج ندارم» و اين جمله را با تأكيد و چندین دفعه بيان ميكند. معمولاًخانمها فكر ميكنند كه او اين جمله را فعلاً ميگويد و نظرش تغيير خواهد كرد. معمولاً خانمها فكر ميكنند كه با ارتباط بيشتر و با توجه و عشق، ميتوانند نظر مرد را تغيير دهند و او را به سوي ازدواج سوق دهند. اما مردان از آن سو با بيان اين جمله، به واقع احساس گناه خود را تخفيف ميدهند و با خود ميانديشند كه: «من از اول به او گفتم كه نميخواهم ازدواج كنم» و بيان چند باره اين مطلب را نشانِ صداقت خود ميدانند و براي اتمام رابطه، كمتر احساس گناه دارند. از آن سو خانمها كه سعي در جلب توجه با ابراز عشق و توجه و .... داشتهاند پس از اينكه رابطه رو به اتمام ميرود دچار چالش جدي ميشوند و معمولاً بيان ميكنند كه با احساسات من بازي شده است. [1] اين تفاوت نگرشي را هم زنان بايد جدي بگيرند و هم مردان. به واقع مردان بايد بدانند كه اگر هزار بار هم به يك زن بگويند كه قصد ازدواج ندارند، زنان اين جمله را نميشنوند و اگر هم بشنوند، باور نميكنند و اگر هم باور كنند، سعي در تغيير آن خواهند داشت. زنان نيز بايد بدانند كه اگر مردي بيان كرد كه قصد ازدواج ندارد، به واقع قصد ازدواج ندارند و بهتر است كه آن را جدي بگيرند. همچنین به دختران هشدار داده می شود، اگر مردان مدت آشنائی را طولانی می کنند معمولا قصد ازدواج ندارند ( به استثناء افرادی وسواسی) همچنین به مردان توصیه می گردد، اگر دختران مدت آشنائی را طولانی می کنند به این دلیل است که قصد ازدواج داشته و امید ازدواج با شما ارتقاء یافته است. همچنین ذکر این علامت هشداردهنده لازم است عنوان شود که؛ مرد روابط عاطفی برقرار می کند تا به روابط جنسی برسد ولی یک زن روابط جنسی برقرار می کند تا به روابط عاطفی برسد و یا آن رابطه را نگه دارد. بسياري از دختران فكر ميكنند كه با نزديك شدن هر چه بيشتر و برآورده ساختن هر چه بيشتر خواستههاي يك مرد، ميتوانند به او برسند؛ اما به واقع تنها راهي كه براي واداشتن يك مرد به ازدواج وجود دارد، بيش از حد نزديك نشدن و به راحتي تن به خواستههاي او ندادن است. اين يك قاعده و اصل قديمي است كه دختران نبايد به همهي خواستههاي مردان پاسخ دهند. زنان بايد بدانند كه اهميت ازدواج براي بسياري از مردان، كمتر از اهميتي است كه آنها به ازدواج ميدهند. ازدواج براي يك زن، بيش از يك مرد اهميت دارد. هر چند ازدواج براي مردان اهميت دارد؛ اما نه به آن ميزاني كه براي زنان، اهميت دارد. ازدواج براي بسياري از مردان، قيد و بند است و كاهش آزادي. يك مرد وقتي حاضر است آزادي خود را محدود كند و خود را در قيد و بند قرار دهد كه به ازاي آن نيازهاي حياتي ديگرش برآورده شود. حالا اگر نيازهاي حياتي يك مرد برآورده شود بدون اينكه نيازي به محدود كردن آزادي باشد، چه نيازي به قيد و بند ازدواج هست؟! دختراني كه دل به مرداني سپردهاند كه از ازدواج ميترسند، در شرايطي مشابه قمار قرار ميگيرند كه هرچه فرد بيشتر ببازد، بيشتر قمار ميكند تا شايد در يك بُرد همهي باختها را جبران كند. معمولاً اين دختران به انتظار مينشينند و در كنار انتظار، سعي ميكنند كه به خواسته هاي مرد پاسخ دهند، به او محبت كنند تا به آرامي راضي شود و ترس او از ازدواج بريزد. توجه داشته باشيد كه ترس از ازدواج يا ترس از تعهد همسري، يك ترس ساده نيست؛ بلكه يك اضطراب و ترس عميق است كه ريشه در كودكي يا نوجواني فرد دارد. كاهش اين اضطراب و ترس، يا نياز به يك درمان جدي دارد و يا نياز به يك اضطراب بزرگتر دارد كه به واسطهي آن اضطراب، فرد راضي به اضطراب و ترس كوچكتر شود. همان اصطلاح به مرگ گرفتن تا به تب راضي شود. با بالا رفتن سن و تنها شدن و از دست دادن فرصتها، اضطراب بزرگتري به سراغ اين افراد ميآيد كه حاضر ميشوند تن به اضطراب ازدواج دهند. بنابراين تن به خواستههاي آنها دادن به واقع باعث ميشود كه بدون اضطراب به خواستههاي خود برسند؛ هم بهرهمند شوند و هم مضطرب و نگران نشوند. يكي از راههايي كه شايد جواب دهد، پاسخ ندادن به خواستههاي آنهاست چرا كه فرد را تشنه نگه ميدارد و فرد تشنه، آب جستجو ميكند. به نظر ميرسد، با پاسخ ندادن به خواستههاي اينگونه مردان، حداقل سطحي از اضطراب در آنها ايجاد ميشود و اين اضطراب كه شما ايجاد ميكنيد، اگر بزرگتر از اضطراب اوليه آنها باشد، معمولاً باعث ميشود كه به سمت اضطراب كوچكتر يا ازدواج حركت كنند؛ در غير اين صورت، وارد اين حوزه كه از نظر آنها بسيار تنگ و تاريك و ترسناك است، نخواهند شد. دختراني كه تن به خواستههاي مرد مورد علاقهي خود ميدهند، با اين هدف ناخودآگاه اين كار را انجام ميدهند كه بعداً او را درگير احساس گناه كنند و به خاطر احساس گناه او را وادار به ازدواج كنند. اما توجه داشته باشيد كه داروي اضطراب، احساس گناه نيست و كمتر ميتوان با احساس گناه بر اضطراب كه هيجان قدرتمندتري است، غلبه كرد. اما آنها كه به خواستهي مرد پاسخ نميدهند و او را به اضطراب از دست دادن دچار ميكنند، حداقل شانس بيشتري دارند كه بر اضطراب مرد از ازدواج، فائق آيند چرا كه براي درمان اضطراب از خود اضطراب كمك ميگيرند كه قدرت هماوردي و مقابلهي همساني دارد. درمان اضطراب از طريق اضطراب در يك داستان قديمي كه مولوي در مثنوي بيان ميكند به اين ترتيب آمده است كه مردي از كشتي و سفر دريايي ميترسيد و روي كشتي داد و فرياد ميكرد، هرچه كردند تا او را آرام كنند، اثر نداشت تا اينكه حكيمي گفت او را به دريا اندازيد، او را به دريا انداختند و پس از دقايقي او را از دريا گرفتند، مرد آرام شد و در گوشهي كشتي نشست و ديگر داد و فرياد نكرد. آيا صحبت با آن مرد، به يادآوردن خاطرات قبلي، ايجاد احساس گناه، نوازش، محبت، توجه و ... هيچ امر ديگري ميتوانست سبب شود كه او از كشتي نترسد؟! ماجراي افرادي هم كه از ازدواج ميترسند به همين صورت است، با هيچ وسيلهاي شما نميتوانيد آنها را راضي به ازدواج كنيد؛ جز آن كه آنها را با ترس بزرگتري كه همان از دست دادن يا تنهايي است، رو به رو سازيد و البته توجه داشته باشيد كه اين شيوه تنها براي برخي از آنها، چاره ساز است نه براي همه آنها.
ازدواج فامیلی آری یــــا خیر؟
برای همسریابی، گزینه هائی همچون افراد غریبه و یا حتی فامیل و بستگان توصیه نمی شود لذا بهترین گزینه برای همسرگزینی، ازدواج با آشنایان می باشد. منظور از آشنایان کسانی هستند که مدتها آنها را می شناسید به عنوان مثال خانواده ای که مدت 10 سال با آن همسایه می باشید. اما اگر در میان
آشنایان موفق به انتخاب گزینه ای مناسب نشدید می توانید با رعایت احتیاط، اقدام به همسرگزینی در میان افراد غریبه کنید. همچنین باید خاطر نشان نمود که، " از همسر گزینی در میان اقوام و بستگان پرهیز نمائید، زیرا در دنیا ازدواج فامیلی در زمره ی ازدواج های پر خطر نامگذاری شده است. لذا این نوع ازدواج در بسیاری از کشورهای پیشرفته ی دنیا نظیر آمریکا، اتریش، اسپانیا و... ممنوع می باشد. همچنین در کشورهایی همچون قرقیزستان، قزاقستان، ازدواج های فامیلی تا هفت پشت ممنوع اعلام شده است. اخیرا در تاجیکستان ازدواج فامیلی ممنوع اعلام شد به نحویکه فرزندان خاله ها، دائی ها و عموها حق ازدواج با یکدیگر را ندارند. همچنین طبق بررسی های انجام شده در ازدواج های غیر فامیلی که زوجین هیچ نسبتی با یکدیگر ندارند و کاملا سالم هستند احتمال تولد فرزندانی با اختلال خاص، 5/3 درصد( سه و نیم درصد) می باشد در صورتیکه در یک ازدواج فامیلی، احتمال تولد فرزندانی با اختلال خاص، 20 درصد( بیست درصد) می باشد . همچنین در صورت ازدواج بستگان درجه ی چهار با یکدیگر همانند نوه ی خاله ها و... احتمال ایجاد اختلال در فرزند آنان، 5 درصد( پنج درصد) می باشد. متاسفانه برخی افراد ناآگاه(از روی سهل انگاری و ندانسته) ازدواج های فامیلی را مشروط به انجام تست های ژنتیک، مجــــــاز می دانند اما لازم است این واقعیت تلخ عنوان شود که، در دنیا 8000( هشت هزار) بیماری ژنتیکی شناخته شده است که قبل از ازدواج قابل ردیابی است ولی متاسفانه مجهزترین آزمایشگاهها ی ایران، تنها قادر به تشخیص تنها 200( دویست) بیماری می باشند. به عبارت دیگر کسانیکه به امید انجام تست های ژنتیکی، تن به ازدواج فامیلی می دهند فرزندان آنان در معرض ابتلا به 7800( هفت هزار و هشتصد) بیماری ژنتیکی خواهند بود .
[1] - تفاوت فاحش و آشکاری در عاشق شدنِ دختران با پسران وجود دارد. وقتی دختری عاشق می شود درونگرا شده و در خود فُرو می رود ولی هنگامیکه پسران عاشق می شوند، شاد، شنگول و برونگرا می گردند.