چهارشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۲۴ - 16:33 - -
بسم ا.. الرحمن الرحیم
ما در انتخاب خانوادهای که در آن به دنیا آمده ایم هیچگونه اختیاری نداشته ایم اما میتوانیم معمارِ خانواده آینده خود باشیم. روانشناسان معتقدند زوجینی که در زندگی دچار مشکل میشوند یا در انتخاب (همسرگزینی) دچار غفلت و خطا شدهاند یا در روش زندگی. لذا متنی که در دست دارید سعی نموده است در حد توان به مقوله ی بسیار مهم مهارت های زندگی بپردازد. لذا نویسنده سعی نموده است چند تکنیک مهم در زندگی زناشوئی که باعث بهزیستی روانی می گردد اشاره نماید
تکنیک ِ مدیریت والدین و همســر( تَــزاحُم بین والدین و همسر)
برای شکوفائی یک ازدواج، زوجین باید به نفرِ شماره یکِ زندگیِ همدیگر تبدیل شوند و بایستی اولویت ِ اولِ زندگیِ آنها، از والدین به همسرشان تغییر یابد اما متاسفانه برخی از مردان و زنان در زندگیِ خود، فرزند، مادر، کار و یا دوستانِ خود را در راس اولویت قرار می دهند این رفتار مانند سمّی می باشد که رفته رفته به جانِ زندگی شان می اُفتد و باعث تنش در زندگی می شود لذا زوجین باید بدانند اگر بین والدین و همسرِ خود قرار گرفتند و بین خواسته های والدین ِخود و درخواست های همسرشان" تَـــزاحم" بوجود آمد خواسته های معقول و مَشروعِ همسرشان مُقّدم بر درخواست های والدین شان خواهد بود به عبارتی دیگر، بین اطاعت از والدین و همسر در صورتیکه آنان، نظراتِ متضاد داشته باشند و هریک بر نظر خود پافشاری نمایند نظــرِ همسر مُقّدم می باشد اما این بدان معنا نیست که زوجین به والدین خود احترام نگذارند و فقط بدین معنی می باشد که همسر باید مُقّدم بر والدین باشد در پایان این قسمت، ذکر این نکته ی مهم ضروری است که عنوان گردد؛ زوجین می توانند با زیرکی و مدیریت صحیح، مانع از ایجاد تزاحم، بین والدین و همسرشان شوند
تکنیک احتـــرام، حلـقه ی مفقوده در زندگی زناشوئی
روانشناسان و مشاوران تاکیدِ فراوانی نسبت به " تکنیکِ احترام" دارند این اصلِ مهم، حلقه ی مفقوده در زندگی زناشوئی می باشد اصل مهم و اساسی در مدیریت خانواده احترام است و محبت در تقدم بعدی قرار می گیرد به عبارت دیگر احترام و ادب در خانواده مقدم بر محبت است زیرا آرامش در خانواده به دلیل عشق و عاطفه ایجاد نمی شود بلکه به خاطر ادب و احترام بوجود می آید مودب به آداب بودن به اندازه ای اهمیت دارد که در آیات و روایات اسلامی علت عاق فرزندان توسط والدین بخاطر عدم دوست داشتن آنان نیست بلکه بخاطر بی ادبی و بی احترامی فرزندان نسبت به والدین آنهاست. در خصوص زندگی زناشوئی و ارتباط زوجین باید خاطر نشان نمود احترام و محبت دو عنصر بسیار مهم در زندگی زناشوئی می باشد و اگر هر دو کلیدواژه در کانون خانواده رعایت گردد قطعا آن زندگی مبارک خواهد بود ولی از لحاظ ترتیبِ تَقدم و تَاخُر، احترام مقدم بر محبت است زیرا بدون صمیمیت می توان زندگی کرد ولی بدون احترام هرگز. لذا در زندگی زناشوئی به زوجین توصیه می گردد تمام تلاش خود را انجام دهند تا احترامِ طرفین حفظ شود به عبارت دیگر، اگر سَرِشان برود احترام و ادب شان نَرود همچنین اهمیت ادب و احترام به اندازه ای بالاست که امام صادق (ع) می فرماید" اگر در عُمرَت دو روز مُهلت داده شدی یک روزِ آن را برای اَدبِ خود قرار ده تا از آن برای روز مُردَنت کمک بگیری" لازم به ذکر است احترام و اَدبِ زوجین نسبت به هم بسیار حائز اهمیت می باشد ولی احترامِ بانوان در برابرِ آقایان دارای اهمیتِ بیشتری است زیرا مردان تشنه ی احترام هستند و بانوان تشنه محبت. لذا در حدیث قُدسی آمده است: " اگــر سجده به غیر از من برکسی دیگر واجب می شد به زنان می گفتم که در برابر مردانشان سجده کنند [1]"
قانون کارما ( قانون بازی بومرنگ)
قانون کارما یک واژه ی سانسکریت و به معنی " بازگشت " می باشد برخی از روانشناسان آن را " قانون علت و معلول"، " تابش و بازتابش" یــا " بازی بومرنگ" نامگذاری نموده اند یعنی اَعمالی که در زندگی انجام می دهیم به خودمان باز می گردند. قانون کارما در مکتب اسلام به معنای عکس العمل اَعمال خوب و بد انسان است که در همین دنیا تحت عنوان اثرات وضعیِ اعمال، بروز و ظهور می کند و به خود انسان بر می گردد بنابراین اگر این اعمال، نیک و پسندیده باشد دارای اثرِ وضعیِ خوب خواهد بود و بالعکس. در حقیقت بین قانون کارما و بهشت و جهنم تفاوت وجود دارد و آنهم اینست که کـــارما علی الحساب است ولی بهشت و جهنم تسویه حساب. لذا خداوند در آیه 30 سوره شوری می فرماید: " هر مصیبتی که به شما می رسد به خاطر کارهائی است که به دست خود انجام داده اید." حضرت علی (ع) می فرماید: " مَن حَفَــرَ لِاخِیهِ اَلمُومِنِ بِئـــرا اُوقِعَ وَقَعَ فِیهَا " هر کس برایِ برادر مومنِ خود چاه حفر نماید خودش در آن اُفتَد. همچنین مولوی می گوید:
این جهان کوه است و فعلِ ما نِدا سوی ما آید نِداها را صَدا
پس مراقب رفتار و گفتارمان باشیم زیرا ما در گِرو اعمالِ خویش هستیم.
بزرگسالان ِ کُودک مانده
زخم زبان یکی از دردناک ترین آفت های دنیای امروز است که نشانه ی عقده ها و کمبودهای روانی افراد می باشد لذا مـــا اینگونه افراد را "بزرگسالانِ کودک مانده" نامگذاری کرده ایم. هیچ کودکی به قطار ایستاده سنگ پرانی نمی کند کودکان همواره به سوی ِقطار در حال حرکت سنگ می اندازند لذا هر موقع مشاهده کردید از سوی یک بزرگسال کودک مانده، سنگی به سمتِ شما پرتاب شده است بدانید شخصی پویا، فعال، موفق و با نشاطی هستید که به سمت شما مَتَلَک روانه می گردد ژان پل سارتر می گوید: "انسانها به اندازه ی کمبودهایشان، دیگران را آزار می دهند" همچنین کنترل نکردن زبان پیامدهای بسیار مخربی در زندگی دارد که در پاره ای از موارد، غیر قابل جبران خواهد بود زخم زبان پیوندهایِ عاطفیِ عمیقی را از هم گُسَسته است و چون نیش مــار تا عُمقِ جانِ طرفِ مقابل فــرو می رود و غمگین، بی حال و افسرده رهایش می کند امام علی علیه السلام می فرماید: تــیزی و بُـــرَّندگیِ زبان از تــیزیِ نیزه بیشتر است. اثراتِ زخــم زبان به اندازه ای وحشتناک است که وقتی بعد از حادثه ی کربلا از امام سجاد علیه السلام سوال شد که سخت ترین زمان برای شما چه زمانی بود ایشان سه مرتبه فرمودند: اَلشَّــــام ... اَلشَّـــام .. اَلشَّـــام. هنگامیکه به ایشان گفتند عزیرانِ شما را در کربلا به شهادت رساندند پس چـــرا می گوئید شام؟ فرمودند: " اَمـــــــــان از زَخــــم ِ زبان". در پایان یاد آور می شویم سُخن گفتن و حــرف زدن مانند رانندگی در خیابان های شلوغ می ماند لذا باید دائما مراقب باشید با کسی تصادف نکنید و به کسی نزنید زیرا به مَحضِ اینکه آن حـــرفِ لَعنَتی از دَهانتان بیرون می آید دیگر نمی توانید آن را پس بگیرید. خوانندگانِ عــزیز بدانید؛ هیچ دارویی برای زخمِ زبان تولید یا کشف نشده است پس لطفا مراقب زبان خود باشید.
" مراقب آدم های صبور زندگی خود باشید اگر بمانند برای همیشه می مانند
و اگر بروند
می روند که دیگر بر نگردند آدم های صبور یک بار ترک ِ تان می کنند
آن هم وقتی که
سخت مشغول ِ اولویت هایی غیر از آنها هستید با یک لبخند سرد برای همیشه می روند
و
جای خالی ِ شان برای همیشه یخ خواهد بست"
اگـــــــر از هَمسرِتان خوشِتان نمی آید
گاهی اوقات ممکن است یکی از علت های مهم و اساسی در مُشاجرات زناشوئی، طلاق های رسمی یا عاطفیِ زوجین، ناشی از " عدم علاقه به همسر" باشد. برخی از زوجین نسبت به همسرشان بی میل و رِغبت می باشند یا به عبارتِ دیگر، زوجین از یکدیگر خوششان نمی آید. خداوند در آیه 19 سوره نســاء می فرماید: " ... با آنان به نیکوئی رفتار کنید و اگر از همسرانتان خوشتان نیامد چه بسا شما چیزی را خوش نداشته باشید ولی خداوند خیر فراوان در آن قرار داده باشد" لازم به ذکر است در فصلِ اول کتاب و در قسمت پدیده ی به دل نشستن در خصوص عدمِ رِغبت و علاقه به همسر و تردیدهای ناشی از آن اشاره شده است لذا این تردید ها در قبل از ازدواج قابل توجه و حائـــز اهمیت می باشد ولی بعد از ازدواج، این تردیدها محلی از اِعراب ندارد و نباید به این افکار توجه نمود و بخاطر چنین موردی، زندگی را ویــران و یک نسل را آواره نمود لذا روانشناسان در این خصوص به زوجین توصیه می نمایند اگر نسبت به همسرشان اِکراه دارند از " تکنیک تظاهر " استفاده نمایند بدین معنی که تظاهر نمایند که او را دوست دارند و جملات محبت آمیز، همراه با احترام را سرلوحه ی زندگیِ خود قرار دهند لذا بعد از مدت زمانی نسبتا طولانی، محبت ِهمسرشان، در دلِ شان رُسوخ خواهد کرد به عنوان مثال هنگامیکه فرزندی به دنیا می آید ممکن است برخی از والدین نسبت به فرزندشان احساس و حِس خاصی نداشته باشند ولی به دلیلِ تکرارِ جُملات محبت آمیز، تظاهر به محبت و.. بصورت آهسته و گام به گام، محبتِ فرزندشان در دلِ آنها رُسوخ می کند لذا این سوال مطرح می شود، پس چــرا در برخورد با همسرتان از این روش استفاده نمی کنید؟ در پایان این قسمت باید خاطر نشان نمود؛ اگر بعد از مدت زمانی نسبتا طولانی، میل و رِغبتی در درونِ شما، نسبت به همسرتان ایجاد نشد، پیشنهاد می گردد جهتِ دریافتِ کمکِ تخصصی به مشاوران و روانشناسان مراجعه نمائید.
تکنیک ِ ترتیب و توالیِ حلِ اختلافات خانوادگی
سه گام مهم برای حل و فَصل اختلافات خانوادگی وجود دارد که رعایتِ ترتیب و توالی این سه گام بسیار حائز اهمیت می باشد. گامِ نخست رعایت این مهم می باشد که؛ وقتی بین زوجین اختلافی ایجاد شد باید اختلافات توسط خود ِزوجین حل و فصل شود و نباید هیچکس از این اختلافات( حتی خانواده ی زوجین) آگاهی یابد زیرا خداوند در آیه 187 سوره بقره می فرماید: " زن و شوهر لباس یکدیگرند " یعنی همسران نباید عیبِ همدیگر را به خانواده هایشان منتقل نمایند لذا توصیه می گردد به جایِ آبروریزی کمک کنید تا همسرتان، خودش را اصلاح کند همچنین ممکن است انتقال ِیک نقلِ قول ِ منفی از همسر در مورد خانواده ی طرفین، همه ی هویت خانواده را نابود نماید لذا در این مرحله به زوجین توصیه می گردد با پوشاندن عیوبِ یکدیگر و سعی در حل و فصل اختلافاتِ خانوادگی داغ دعوا را بر دل دیگران بگذارند همچنین اگر در گام نخست، صلح و سازش بین زوجین برقرار نشد، بهتر است بانوان در برابر مردان، کوتاه بیایند. زیرا خداوند زنان را لطیف، منعطف و با روحیه ی سازش آفریده و مردان را مقتدر خلق نموده است. شاید به این خاطر است که؛ بیش از 90 درصد از مراجعین به مراکز مشاوره بانوان می باشند زیرا اکثرآقایان (به خاطر غرور و اقتدار) از مراجعه به مراکز مشاوره خودداری نموده و معتقدند که خودِ آنها قادر به حل و فصل اختلافات می باشند. دومین گام در حل و فصلِ اختلافات خانوادگی (در صورت عدم حل مشکل در گام اول)، طبق فرمایش قرآن کریم در آیه 38 سوره شوری، مراجعه به مشاورین و روانشناسان می باشد و در صورت عدم حل مشکل در گام قبلی، اطلاع رسانی به خانواده ی زوجین و اجـــرای حَکَمیّت توسط آنان می باشد. خداوند متعال درآیه 35 سوره نساء در خصوصِ گام سوم می فرماید " اگر از جدائی زن و شوهری بیمناک هستید، یک داوری را از خویشان ِ شوهر و یک داور را از خویشان زن، مامور نمائید...)
تکنیک ِ باورهایِ آرام ساز ( روانشناسی دینی)
همانگونه که می دانیم در میان روانشناسان برجسته ی دنیا، افرادی مانند ویلیام جیمز، یونگ و آلپورت دید مثبتی به دین دارند. همچنین در دهه ی 1970 به این سو، کسانی چون ویکتور فرانکل، واتسون و... به تحقیق و نظریه پردازی در ابعاد گوناگون روانشناسی دین پرداخته اند( آذربائیجانی، موسوی،1396، صفحه 2) آن چیزی که حائز اهمیت است، تحقیقات و نظرات روانشناسان برجسته دنیا در مورد خداوند و دین می باشد. یونگ در کتاب چهار صورت ازلی، سوره کهف را توضیح و تحلیل می کند(همان منبع، صفحه 59) همچنین یونگ در سال 1952 به کشیش جوانی نوشت: " بدان گونه که سیارات به دور خورشید می چرخند، تمام افکارِ من، گرد پروردگار می گردند."( همان منبع، صفحه 57). همچنین میگوئیل سرانو که اواخر عمر یونگ برای مصاحبه به منزلش رفته بود می گوید؛ این جمله را در بالای دربِ منزل یونگ مشاهده کردم که نوشته بود:" چـــــه بخوانی و چه نخــــوانی، خــــــدا حاضر است." همچنین یونگ در سفر خود به آفریقا می گوید: " به علت آگاهی من از قرآن، من را مومن به قرآن می خواندند. در ذهنِ آنها من یکی از پیروان ِ پنهانی محمد(ص) بودم. (همان منبع، صفحه 59) همچنین ویلیام جیمز( فیلسوف آمریکائی و بنیان گذار مکتب پراگماتیسم) می گوید: " هرگاه ضمیرناهشیار ِ خود را دنبال کنیم، دنباله ی آن به ماوراء این دنیای محسوس و عقلانی می رسد که بُعد دیگری از هستی ماست، نام آن را هرچه می خواهید بگذارید، ماورای طبیعت یا عالم غیب"( همان منبع، صفحه 35) دیل کارنگی روانشناس برجسته آمریکائی در کتاب آئین زندگی می نویسد: " دین است که به من ایمان، امید و شجاعت می بخشد، تنش، اضطراب، ترس و نگرانیِ مرا از بین می برد و به زندگیِ من جهت و هدف می دهد. در آمریکا، در هر 35 دقیقه یک نفر خودکشی می کند و در هر دو دقیقه، یک نفر دیوانه می شود. اگر این مردم، فقط اندکی از آرامش و لذتی را که اعتقاد دینی به انسان می دهد را تجربه می کردند، شاید بسیاری از این خودکشی ها اتفاق نمی افتاد. در ظرف سی سال گذشته، انسانهائی از سراسردنیا و با فرهنگ های مختلف با من مشورت کرده اند. من صدها بیمار را معالجه کرده ام ولی باید بگویم در همه ی بیمارانم، آنهائیکه در نیمه ی دوم عمر خود و بخصوص بالای سی و پنج سال بوده اند، بیماری را ندیده ام که عمده ترین علت بیماری آن، غفلت از دین بوده است. زیرا به هیچ یک از ادیان زنده ای که به پیروان خود، آئین زندگی را می آموزند اعتقادی نداشته اند و هیچ یک از آنها هم، هیچ وقت کاملا شفا پیدا نکردند، مگر اینکه به اعتقاد مذهبی بازگشتند. غیبت کامل ایمان از زندگی یعنی سقوط کامل. همچنین دیل کارنگی در ادامه می نویسد: احتمالا هزاران نفر از بیماران روانی که در تیمارستان ها در حال زجر هستند، اگر به جای آنکه، یکه و تنها به جنگ زندگی بروند، از خدا کمک می خواستند گرفتار چنین وضعی نمی شدند. بسیاری از ما وقتی دچار هراس و یاس می شویم و به آخرین مرزهای توان خود می رسیم، به خدا روی می آوریم ولی چرا باید اینقدر منتظر بمانیم که از شدت ناامیدی از پا درآئیم. چرا هر روز قوای خود را تجدید نمی کنیم؟ چرا باید برای عبادت منتظر یکشنبه ها بمانیم؟ سالهای سال است که در روزهای یکشنبه به کلیساهای مختلف می روم و می بینم همه آنها خالی هستند. هنگامیکه احساس می کنم خیلی آشفته و پریشانم، دیگر منتظر آئین مذهبی نمی مانم، چنین مواقعی خودم را داخل اولین کلیسا می اندازم، چشمهایم را می بندم و دعا می کنم و متوجه میشوم که اعصاب و جسمم آرامش یافته اند.(کارنگی، 1888 – 1955). آیات آسمانی و روانشناسی دینی، همانند چراغ راه آینده، برای جلوگیری از گرفتار شدن در تله های زندگی و پُر نمودنِ حُفره های روانی است. استفاده از تکنیک های آسمانی، یک نوع سوخت گیری عاطفی جهت ادامه ی راه پُر پیچ و خم زندگی است. آیات و روایات آسمانی یک نوع کشتی نجات و سپر روانی برای مواجهه با طوفانهای زندگی می باشد. همچنین دل مانند قبله نماست وقتیکه عقربه اش به سمت خـــدا می ایستد آرام می گیرد لذا در پایان این قسمت باید خاطر نشان نمود که؛ " در طوفانهای زندگی، با خُــــــــــــدا بودن، بهتر از ناخُــــدا بودن است."
برای اطلاع بیشتر رجوع شود به " کتاب زندگی به سبک آدمیزاد " از مهران صدرائی فر